گرچه سالها از وداعمان با توماس آنجلو میگذرد، اما يادش هرگز از خاطرهها پاک نخواهد شد. مافيا 1 کاملاً با احساسات گيمر بازی میکرد و هر گوشهاش به خاطراتی تبديل میشد که به سادگی فراموششان نمیکرديم. در وقفه طولانیای که تا عرضه شماره دوم پيش آمد، بارها و بارها مراحل مافيا را تکرار کردم و هربار بيشتر از قبل لذت میبردم. با موزيک تم آن زندگی کردم و مدتها برای انتشار مافيا 2 انتظار کشيدم. سناريويی با دو برابر حجم نسبت به قبل، رفتار واقعی مردم شهر، ماموريتهای فرعی و و و... هرآنچه سازندگان تا به حال گفتهاند را فراموش کنيد. زيرا مافيا 2 با تعاريف آنها يک دنيا تفاوت دارد. در حالی که سازندگان بازی زيبا و درخور توجهی را روانه بازار کردهاند؛ ولی روياپردازی آنها برای خلق شاهکاری ديگر تحقق نيافت و شاهد مافيا 2 نيمه کارهای از استوديوی چکوسلواکی 2K هستيم.







زمان آن فرا رسيده تا نگاهی زود گذر بر زندگی يکی ديگر از افرادی بياندازيم که بزودی وارد دنيای آغشته از خون مافيا میشود. ويتو اسکالتا. متولد 1925 در سيسيلی. او که به عکس خانوادگيشان مینگرد از گذشته خود تعريف میکند. کودکی که در سيسيلی بدنيا آمده و علاقهای به زندگی ساده مردم آن ناحيه نداشته است. در عوض از همان دوران رويای گانگستر شدن در سر میپرورانده و به نظرش اين اشخاص احترام خاصی نزد مردم داشتند. پس از مهاجرت به شهر Empire Bay در آمريکا، ويتو با دوستش جو دست به خرده خلافهایی از جمله سرقت میزنند که سرانجامش میشود تسليم در برابر قانون و عزيمت به جنگ جهانی دوم. پس از فلش بکهای داستانی، بازی در فصل سرما و در سال 1945 آغاز میشود. وی که اکنون در سن بيست سالگی به سر میبرد به تازگی از جنگ بازگشته و بجز مادر، خواهر و دوست قديمیاش جو، از دار دنيا آه در بساط ندارد. داستانی نو آغاز میشود. بزرگترين دغدغه ويتو، مخارج زندگی خود و بدهی خانوادهاش است که مشاغل عادی جوابگوی آنها نيست. پس بار ديگر وسوسه شده و به سراغ رفيق نابابش جو میرود. ويتو به واسطه جو و آشنايانش کم کم به گانگستری حرفهای تبديل میشود و جرم و جنايت کار روزمرهاش شده است.
مافيا 2 در يک بازه زمانی 10 ساله در چندين فصل مختلف که سرآغازش 1945 ميلاديست به وقوع میپيوندد. داستان بازی به صورت خطی با نمايش ميان پردههای سينمایی روايت و دنبال میشود. کار عالی هنرپيشگان در نقش شخصيتها و کيفيت مثال زدنی صداپيشگی آنها نوشتههای Daniel Vavra را کامل کرده و يک بازی درجه يک از نظر داستانی ساخته است. در کل داستان جنايی و دراماتيک مافيا 2 يکی از نکات برجسته بازيست. شايد برخی لحظاتش برايتان آشنا و برخی موجب رنجش خاطرتان شود، اما چيزی که بيش از همه خودنمایی میکند، يک سناريو قوی قابل مقايسه با آثار سينماییست. مهمترين ايراد وارده بر داستان بازی، الهام گيری بيش از اندازه از همان آثار هنر هفتم است. ابتدا تا انتهای مافيا متعلق به خودش بود؛ ولی گويی جای جای اتفاقات بازی جديد و حتی شخصيتهايش از فيلمهای هاليوودی قرض گرفته شدهاند. شخصيتهایی که تعدادشان زياد و وقت ما در طول بازی برای آشنایی با آنها کم بود!

بخشهای ابتدایی در يخبندان و اکثر مراحل در فصل گرما انجام میشود. شب و روز، باران و برف، هوای آفتابی يا مه به اقتضای زمان و در هر مرحله از قبل تنظيم شدهاند و شاهد چرخش روز و شب به شکل ديناميک نيستيم. بازیکننده هيچ انتخاب چندگانهای ندارد و در عمل تاثيری بر داستان نمیگذارد. اينگونه محدوديتها و فدا کردن گيم پلی برای پيشبرد داستان از جمله مواردی هستند که ثابت میکنند مافيا 2 اگر به فيلم سينمایی تبديل میشد از شانس بيشتری برای موفقيت برخوردار بود. در طول بازی بيشتر به رانندگی میپردازيد و در اين ميان چند دقيقهای از ملاقات شخصيتها چاشنی کار شده تا در نهايت يک ماموريت ساده که به هيچ وجه گيمر را به چالش نمیکشاند انجام دهيد. چند نمونه از ماموريتهایی که محدوديت زمانی در آنها اعمال شده يا شامل مخفی کاری هستند نيز تعدادشان انگشت شمار است. باقی بازی يک TPS نرمال و دلچسب است.
مافيا 2 به مانند بازی پيشين دارای گيم پلی استاندارد و قابل قبوليست. بخش رانندگی به قوت خود باقی مانده و همچنان رانندگی با انواع خودروها که هرکدام خصوصيات خود را دارا میباشند لذت بخش است. تفاوت کنترل ماشينها در زمينهای يخ زده چند فصل ابتدایی بازی با حالت عادی کاملاً محسوس است. باز هم میتوان سرعت خودروها را محدود کرد تا از حد مجاز بالاتر نروند که اين مورد از قابليتهای خوب به ارث رسيده از شماره اول است. اما از تغييرات بازی بگوييم. اضافه شدن قابليت پناه گيری بازی را آسانتر از پيش ساخته. برخی اجسام تخريب پذير هستند و قابليت شليک کور نيز در پشت کاور وجود ندارد. تيراندازی و کشتار دشمنان با سيستم Gunplay خوبی که برای بازی طراحی شده به لطف همراهی دوستان در مبارزات جذاب و مفرح است. همچنين کنترل تعريف شده در نسخه کنسولی هوشمندانه است؛ اما نسخه PC دارای دکمههای متعدد برای انتخابهای مختلف است که سازندگان میتوانستند بهتر و خلاصهتر آنها را دسته بندی کنند.
هوش مصنوعی نيمه سياه مافيا 2 است. در يکی از مراحل که جو بايستی از بالای ساختمانی تا چند طبقه پايينتر همراهيتان کند به دفعات ويتو را گم کرده و در اجسام و پلهها گير ميافتد. علاوه بر اين در اولين تجربه اين ماموريت، جو از بالای ساختمان به پايين افتاده ولی در کمال تعجب زنده مانده بود. با ادامه بازی و مبارزه با دشمنان در طبقات مختلف به هدف مورد نظر رسيده ولی به دليل عدم حضور جو داستان ادامه پيدا نمیکرد! چک پوينتها نيز نقاط ضعفی برای بازی بشمار میروند. فاصله بين برخی چک پوينتها طولانی و در مواردی غير منطقی است. در صورت دستگيری توسط پليس نيز بازی از آخرين ذخيره يا از ابتدای فصل جاری آغاز میشود. اما گذشته از اينها چند محدوديت آزار دهنده نيز حسابی در اوج بازی حالتان را میگيرد. برای ورود و خارج شدن از ساختمانها، حتی رستوران اصلی که بارها به آنجا میرويم لحظهای صفحه سياه شده و در بازی وقفه ايجاد میکند.

همينطور عدم توانایی تنظيم دستی دوربين که در ساختمانها بسيار نزديک به بدن ويتو قرار گرفته بسيار آزار دهنده و در مواقعی مشکل ساز میشود. يکی ديگر از نکات عجيب بازی عدم قابليت شنا کردن است. با وجود اينکه نمیتوان وارد آب شد، در صورتی که ويتو با ماشين به داخل آب پرتاب شود به نزديکترين سکو يا خشکی هدايت شده و در آن نقطه ظاهر میشود! در مافيا 2 درجات سختی قابل انتخاب هستند. اما همانطور که پيش از اين گفته شد در بازی مراحل آنچنان سختی وجود ندارد. با وجود اينکه دلالهای سلاح در شهر حضور دارند اما احتياج چندانی به تهيه سلاح و مهمات پيدا نمیکنيد. همان Thompson هميشگی، اسلحه کمری کلت 1911 و شاتگان جوابگوی صحنههای اکشن هستند و به ندرت به استفاده از کوکتل مولوتف و سلاحهای جديد ديگر نياز پيدا میکنيد. سيستم مبارزات تن به تن جديدی نيز برای بازی طراحی شده که دارای دو نوع حمله سبک و سنگين و يک دکمه برای دفاع میباشد. هنگامی که دکمه دفاع را نگه داريد ويتو در برابر تمام ضربات جاخالی میدهد ولی اگر از مقدار جانتان کم شود تا زمانی که از حالت مبارزه خارج نشدهايد سيستم احيای خودکار سلامتی فعال نخواهد شد. تعدادی حرکات تمام کننده نيز برای از بين بردن قابل اجراست که با محيط اطراف هماهنگ هستند. مثلاً میتوان فرد مقابل را گرفته و به ديوار کوبيد که با جلوه صحنه آهسته جذابيت بيشتری پيدا کردهاند.
مافيا 2 يک بازی دنيای باز است. در چنين سبکی مسلماً بايد المانهایی در بازی وجود داشته باشد که از پتانسيلهای موجود در فضای وسيع بازی استفاده شود. در اين بازی سازندگان تنها به چند قابليت تکراری مثل وجود فروشگاههای مختلف بسنده کردهاند. طراحان بازی دلشان نيامده به اين سادگیها جيب شما را خالی کنند و تنها آماری از پول موجود را به شما نشان میدهند. جایی برای خرج کردن اين پولها در بازی پيدا نمیشود. ماشينهای لوکس مفت مفت زير پايتان میافتند، نه میتوان از دکهها روزنامه تهيه کرد، نه میتوان سوار بر تاکسی شد و نه به شکلی که سازندگان ادعا میکردند ماموريت فرعی در بازی وجود دارد. پس از اتمام بازی هم قابليتی که در مافيا 1 به اسم گردش آزاد وجود داشت ديگر در بازی گنجانده نشده که با توجه به فقدان ماموريتهای فرعی دور از انتظار نيست.

نکته شايان ذکر ديگر لحظات اسکريپت شده (از پيش تعيين شده) بازيست. منظور Set Pieceهای اکشن و غير منتظره نيست؛ بلکه اتفاقات از قبل برنامه نويسی شدهايست که قادر به تغييرشان نيستيد. به عنوان مثال اگر در صحنه جنگ آغازين نارنجک را از پنجره به هر سمتی بياندازيد در نهايت داخل جعبهای میرود که موجب انفجار مهيب شود. حتی انيميشن کاراکترها و ديالوگهای رد و بدل شده در بسياری موارد آن انعطاف لازمه را ندارند و در برخی شرايط واکنش مناسبی از هوش مصنوعی نمیبينيم. در حالی که پليس شما را به رگبار بسته، جو بی توجه به همه چيز صحبتهايش را ادامه میدهد. يا اگر قرار است شخصيت ديگری در خودرو کنارتان باشد، حتی اگر وی را سوار بر خودرو نکنيد و به راهتان ادامه دهيد گاهاً پيش میآيد که بعد از لحظاتی داخل ماشين ظاهر میشود. اين نوع مشکلات ريز در مافيا 2 تعدادشان کم نيست؛ اما به ذکر همين موارد اکتفا میکنيم.
ساکنين Empire Bay در ظاهر زندگی عادی و واقع گرايانهای دارند. اما با انجام بازی مشکلات نمايان میشود. مردمی که در طيف بسيار محدودی از نظر طراحی چهره و لباس مشاهده میشوند، حتی بارها در ميان پردهها نيز از آنها به عنوان شخصيتهای فرعی داستان استفاده شده و چهره تکراريشان پس از مدتی کاملاً تو ذوق میزند. گذشته از ظاهر، رفتار عجيب آنها هنگامی که مسيرشان را به درستی پيدا نمیکنند، بی دليل به شما حمله ور میشوند و در رانندگی قدرت تصميم گيری دقيقی ندارند قابل توجيه نيست. پليسها نيز از اين مشکلات مصون نماندهاند. به راحتی میتوان با پيچيدن در کوچههای فرعی از شرشان خلاص شد. به دليل تصادف آژير کشان تعقيبتان میکنند و گاهاً به شکلی مضحک شروع به تيراندازی به سمتتان میکنند. کافيست هنگام دستگيری دست در جيب ببريد و مقداری ولخرجی کنيد تا جرايمتان را فراموش کنند!

از همان ابتدا تمام نقاط شهر در دسترس قرار دارد اما با کمال تاسف پس از اتمام بازی احساس میکنيد هنوز شهر را نمیشناسيد. درحالی که در بازی قبلی به دليل عدم وجود مسيرياب و نقشه جالبی که داشت بطور خودکار کم کم با مناطق شهر آشنا میشديد. آن نقشه منحصر به فرد جای خود را به کپیای از نقشه بازی GTA IV داده است. علاوه بر اين موارد ديگری نيز به شماره دوم مافيا اضافه شدهاند که يادآور سری بازیهای GTA هستند. تعدادی از جمله وجود راديوی چند شبکهای کپی برداری مثبتی از عنوان ذکر شده است. گوش دادن به موزيکهای کلاسيک در سبکهای مختلف از خوانندگان مشهور آن دوران هنگام رانندگی بسيار لذت بخش و جذاب است. ايستگاههای راديویی به همراه موسيقی زيبای منوی بازی، مجموعهای شنيدنی را تشکيل داده که هيچگاه از تکرار آنها خسته نخواهيد شد. صدای خرد شدن شيشه، اصابت مشت و لگدها، سلاحها و ديگر اجزای بازی با ظرافت تمام و به شکل حرفهای انجام شده است. نقطه اوج صداگذاری بازی ديالوگهای با کيفيتيست که توسط صداپيشگان به خوبی ادا شدهاند و احساس شخصيتها را نه از روی چهره و حرکات لب و دهانشان، بلکه از تن صدا و طرز بيانشان میتوان دريافت.
در کنار صداگذاری، بازی از نظر بصری هم کم و کسر ندارد. نورپردازی در شب ديدنی و جلوههای زيبای مناظر سرسبز و برفی دل هر بينندهای را میربايد. طراحی هنری مافيا 2 يکی از بهترين کارهای موجود در ميان عناوين توليد شده است که حس واقع گرايانه و در عين حال جذابی به بازی داده است. بازتاب نور خورشيد در آب، هرچند نمیتوانيم از نزديک آن را لمس کنيم زيباست. طيف وسيعی از رنگهای سرد گرفته تا گرم در بافتهای با کيفيت مدلها استفاده شده و تنوع خاصی به محيط اطراف بخشيده. سايهی پرندگانی که در دوردستها در حال پرواز هستند بر زمين نقش بسته و از جريان داشتن زندگی در شهر Empire Bay خبر میدهند. شهری که بدون اغراق بهتر از اين نمیتوانست طراحی شود. يک بازسازی فوق العاده از دهه 40 و 50 ميلادی. البته مشکلات فنی از جمله چهره تکراری شخصيتهای فرعی و افت فريم مخصوصاً در برخی از ميان پردهها به چشم میآيد. ميان پردههایی که به صورت real-time رندر میشوند و از نظر کيفی بی نظير هستند. انيميشنها جز چند موردی اکثراً نرم و طبيعی هستند. تعامل و عکس العملهای فيزيکی اگر در حد GTA IV نباشد، ولی در نوع خود عالیست. همچنين تخريب پذيری اشياء و محيط به خوبی شبيه سازی شدهاند. در کل مافيا 2 از نظر گرافيکی چه در کنسولها چه در PC يکی از بهترينهاست.

بازی 10 الی 12 ساعت به طول میانجامد که بيشتر وقت آن به رانندگی و تماشای ميان پردهها میگذرد و تعداد ماموريتهايش به نسبت کم است. ارزش تکرار يا بهتر است بگوييم ارزش ادامه بازی پس از اتمام، در برابر ديگر عناوين دنيای باز پايين است. بجز بخش داستانی نيز حالت ديگری برای بازی ساخته نشده و زمانی که مافيا 2 تمام شود، ديگر تمام شده است. البته DLCهایی برای بازی منتشر شده و میشود که بيشتر جنبه Fun و خوشگذرانی در آنها لحاظ شده تا داستانهای جدی. در مجموع مافيا 2 میتوانست طولانیتر و ماموريتهايش متنوعتر باشد.
از ديدگاه يک مخاطب جديد مافيا 2 يک بازی سرگرم کننده و زيباست. اما اگر از طرفداری که بارها شاهکار اول را بازی و وجب به وجبش را بررسی کرده بپرسيد، میگويد از شماره دوم انتظار بيشتری میرفت. پس از چندين سال توليد بی وقفه، ايراداتی که در کار نهایی مشاهده میکنيم ما را اندکی نااميد کرده و کار سازندگان را در جذب مخاطب برای کارهای بعدی دشوارتر ساخته است. بيشتر در اين نقد سعی شد مشکلات بازی بررسی شود و به همين علت شايد مافيا 2 در نظرتان بازی ضعيفی به نظر برسد. به هيچ وجه اين طور نيست و با توجه به داستان عالی، گرافيک واقع گرايانه و گيم پلی زيبا مطمئناً اين بازی هر اکشن دوستی را ارضا خواهد کرد.